شانس و تاثیر آن در زندگی دانشجویان
چقدر من بدشانسم! شما چطور؟
آیا شانس فقط سرنوشت است یا میتوان آن را تغییر داد؟ افراد خوش شانس چه چیزی دارند که افراد بد شانس فاقد آن هستند؟ چرا برخی از آدمها دست به خاک میزنند طلا میشود؟ چرا برخی از آدمها هر کار میکنند، موفق نمیشوند؟
ریچارد وایزمن Richard Wiseman استاد روانشناسی دانشگاه هرتفورد شایر بریتانیا که نشریۀ Scientific American او را “جذابترین و نوآورترین پژوهشگر حوزه روانشناسی تجربی” معرفی کرده است، پس از حدود 3 سال مصاحبه و آزمایش با بیش از 400 داوطلب به یک نتیجه شگفتانگیز رسید: شانس چیزی است که میتوان آموخت و برای هر فردی که به این 4 اصل اساسی توجه کند، در دسترس است:
- ایجاد فرصتهای خوش شانسی
- تفکر خوش شانسی
- احساس خوش شانسی
- انکار سرنوشت
ریچارد وایزمن در این کتاب به بررسی زندگی افراد مشهوری مانند “هری ترومن” و “وارن بافت” پرداخت و علاوه بر این زندگی افراد عادی فوق العاده خوش شانس یا بدشانس را به تصویر کشید.
مطالعۀ علمی ذهنهای خوش شانس
وایزمن به منظور بررسی این که شانس در نتیجه یک اتفاق و تصادف است و یا وجود تفاوتهایی در زندگی انسان موجب خوششانسی یا بدشانسی میشود، برای مدت زمان طولانی زندگی و افکار افرادی را بررسی کرد که خودشان را خوش شانس یا بد شانس میدانستند. در این مطالعات که وایزمن نتیجه آن را در کتابی پرفروش به نام “مطالعه علمی ذهنهای خوششانس” جمعآوری کرد، به 4 اصل جالب و قابل تأمل دست یافت.
چهار اصل جالب در مورد شانس
وایزمن در تحقیق خود 4 اصل جالب و قابل توجه درباره شانس و خوششانسی یا بدشانسی آدمها بدست آورد. در ادامه به ذکر این 4 اصل جالب و سپس بررسی خلاصه هر یک میپردازیم:
- اول این که شانس نعمتی نیست که به خاطر ژنتیک یا مسائل ماوراءالطبیعه نصیب کسی شده باشد. بلکه شانس بیشتر به انتخابهای ما در طول زندگی بستگی دارد.
- دوم این که آدمهای خوششانس تعداد فرصتهای کاری خود را تا حد ممکن افزایش میدهند و کارهای مختلف را امتحان و تجربه میکنند.
- سوم این که مشخص شد آدمهای خوش شانس از تیپ آدمهای برونگرا و معاشرتی و اجتماعی هستند.
- و چهارم این که آدمهای خوششانس تسلط بیشتری بر هیجانات و احساسات خود دارند.
چه بد شانسم!
بر اساس تحقیق وایزمن آدمهای خوش شانس یا بدشانس از روز اول زندگیشان این گونه نبودهاند. بلکه این ویژگی خوششانسی یا بدشانسی بر اساس انتخابهای زندگی آنها شکل گرفته است. مثلا ما در انتخاب رشته تحصیلی، شریک زندگی، همسر، خانه و ماشین و غیره دقت و بررسی نمیکنیم و آن چنان که باید برای انتخاب مهمترین موضوعات زندگی پرس و جو و تحقیق نمیکنیم و بعد با ایجاد مشکل میگوییم این از بدشانسی من است!
بهترین استفاده از لحظههای زندگی
آدمهای خوششانس از هر فرصت کوتاه زندگی بیشترین استفاده میکنند. آنها تجربههای جدید و کارهای مختلف را تجربه میکنند و خود را در تیررس موقعیتهای گوناگون قرار میدهند. بسیاری از ما بهترین ساعات و لحظههای زندگیمان را به گشت و گذار در شبکههای مجازی میگذرانیم در حالی که هیچ از آنها نمیآموزیم. اما افراد خوششانس از همین لحظههای کوتاه برای عملی کردن ایدههای خود استفاده میکنند.
برونگراهای خوش شانس
در تحقیق وایزمن مشخص شد که افراد برونگرا و اجتماعی بسیار خوششانستر از افراد درونگرا و خجالتی هستند. در واقع افراد برونگرا با اطرافیان تعاملات مثبت دارند و سعی میکنند در موقعیتهای مختلف توانمندیهای خود را نشان دهند. این افراد با ارتباط بیشتر با جامعه فرصتهای بیشتری برای اثبات تواناییهای خود خلق میکنند. میتوان گفت که شانس به سراغ افرادی میرود که از آدمها و تعاملات آنها فرار نمیکنند و خود را پنهان نمیکنند. شانس هرگز آدمهای پنهان شده را نمییابد.
کمتر هیجانی شو!
نکته جالب در تحقیق وایزمن این بود که آدمهای خوششانس بر هیجانات و احساسات خود تسلط کافی دارند، کمتر عصبانی و خشمگین میشوند و سعی میکنند به ندای درون خود گوش دهند. افراد خوش شانس به دلیل کنترل بالای هیجانات در موقعیتهای مختلف میتوانند بهترین تصمیم را بگیرند. در واقع هیجانی عمل کردن و احساسی فکر کردن و عصبانی شدن مانع خوش شانسی آدمها میشود.
مدرسۀ شانس
وایزمن علاوه بر انجام این تحقیق برای این که ببیند با تقویت این 4 اصل میتوان آدمها را خوششانس کرد، “مدرسه شانس” را راهاندازی کرد. در مدرسه شانس او آدمها را مجبور کرد تا مثل خوششانسها رفتار و عمل کنند. در آخر مشخص شد که در حدود 80% افراد بد شانس موقعیتهای بهتری در زندگی پیدا کردند و در نتیجه اتفاقهای خوبی در زندگیشان رخ داد.