شب چله (یلدا) یادآور پیروزی روشنی بر تاریکی

drcomma آذر 29, 1402 0 دیدگاه

آخرین شب پاییز، (بیست و یکم دسامبر)، بلندترین شب سال است. شب شب‌نشینی و میهمانی ایرانیان با آداب خاص. شب خوردن هندوانه و آجیل و خواندن اشعار شاعران بلندآوازه ایرانی است.

در ایران از شب آغاز زمستان، با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند كه همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق كامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یكم دی‌ماه است. مردم این کشور کهن، از زمان‌های قدیم، برای شب یلدا، آیین ویژه داشتند.

 

در باور ایرانیان قدیم، از پس بلندترین شب سال، خورشید از نو زاده می‌شود، طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می‌کند و خرمی‌ جهان را فرا می‌گیرد. یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در اولین روز زمستان تکرار می‌شود.

هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شد؛ اما حقیقت این است كه در باورهای كهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یمن شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی كیهانی دارد. ایرانیان قدیم شادی و نشاط را موهبتی خدایی و غم و اندوه را از پدیده‌های اهریمنی می‌پنداشتند.

نام دیگر شب یلدا، شب چله(چهل) است. عدد چهل از دیرباز، جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ مردم سرزمین پارس داشته و جزء اعداد مقدس محسوب بوده است. ایرانیان باستان، زمستان را به دو بخش چهل روزه، تقسیم می‌کردند. از این رو آخرین شب پاییز که هنگام فرارسیدن زمستان و آغاز سرماست، شب چله (چهل) نامیده می‌شود.

مردم دوران کهن با طبیعت و تضادهای آن مأنوس بودند. از آن‌جا که بیشتر به دامداری یا کشاورزی مشغول بودند گردونه‌ زندگی‌شان بر چرخه‌ طبیعت استوار بود. این مردم براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصل‌ها، بلندی و کوتاهی شب و روز و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافتند و فعالیت‌هایشان را بر این اساس تنظیم می‌کردند. آن‌ها به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی‌ام آذر و بلندترین شب‌ها، شب اول زمستان است و با آغاز دی روزها بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شود.

تمدن‌های مختلفی شب آخر پاییز را به عنوان روز میلاد خورشید جشن می‌گرفتند. آداب بسیاری از این جشن‌ها، بسیار شبیه مراسم چله‌ ایرانیان است. در مواردی نیز نفوذ فرهنگ ایران باستان به عنوان ریشه‌ پیدایش این آیین‌ها، به سادگی قابل مشاهده است.

در گذشته، روز پس از شب یلدا، روز تولد خورشید نامیده می‌شد. این شب آیین‌هایی داشت یكی از آنها شب‌زنده‌داری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بود. حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید از ملزمات شب پایانی پاییز بوده است.

شب یلدا مردم دور هم جمع می شدند و آتش می‌افروختند. آن‌گاه مچون دیگر مراسم و جشن‌هایی ایرانی، سفره‌ای خاص می‌گستردند و در آن میوه‌های تازه و خشک می‌چیدند.

این سفره جنبه دینی داشت و مقدس بود. مردم از ایزد خورشید روشنایی و برکت می‌طلبیدند تا زمستان را به خوشی سپری کنند. میوه‌های تازه و خشک نیز تمثیلی از بهار و تابستان پربرکت بود. همگان شب را در پرتو نور و آتش می‌گذراندند تا اهریمن فرصت ورود و تباهی نیابد.

پیش از این، مردمان سرزمین پارس، روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه) را به استراحت می‌پرداختند و کار و فعالیت را تعطیل می‌کردند. آن‌ها نمی‌خواستند احیاناً مرتكب عملی ناپسند شوند؛ چرا که ارتكاب هر كار ناروایی هرچند کوچک در روز تولد خورشید،گناهی بزرگ به حساب می‌آمد.

یكم دی ماه در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان‌ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یكسان به نظر آیند. كسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و كارها داوطلبانه انجام می‌گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ و خونریزی، حتی بریدن سر گوسفند و مرغ هم ممنوع بود.

جشن یلدا در ایران امروز همچنان با میهمانی و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام همراه است. آیین این شب، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار، شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبه نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی ‌هستند. در این شب تفأل از دیوان حافظ شیرازی، شاعر پرآوازه فارسی مرسوم است.

هندوانه و انار از ارکان سفره‌ این شب هستند. قرمزی این دو میوه یادآور سرخی طلوع خورشید است. جدا از این دو میوه‌ مخصوص، مردم هر شهر ایران، سفره‌های خود را با شیوه‌های متفاوت تزئین می‌کنند. در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه‌ای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.

سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. از مرکبات و هندوانه گرفته تا خرما و شیرینی‌هایی که با خرما می‌پزند. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده ‌است.

همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود.

در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.

در اردبیل رسم است که مردم، نیمه اول زمستان را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته، هندوانه، مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.

در گیلان هندوانه را حتما فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.

مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند.

در فرهنگ عامیانه‌ مردم، شب یلدا و شب چله، شب دوستی است. شب بار عام و کارهای خیریه است.

میرجلال‌الدین كزازی استاد زبان و ادبیات فارسی به تقیلد مسیحیان از این آیین در شب كریسمس اعتقاد دارد و می‌گوید: «شب یلدا درازترین شب سال و یكی از بزرگترین جشن‌های ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بوده‌اند و این جشن‌ها را با روشنایی و نور می‌آراستند. آنها خورشید را نماد نیكی می‌دانستند و در جشن‌هایشان آن را ستایش می‌كردند در درازترین و تیره‌ترین شب سال ستایش خورشید نماد دیگری می‌یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده‌دم را انتظار می‌كشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند. و آن را ستایش كنند. خوردن خوراكی‌ها و مراسم دیگر در این شب بهانه‌ای است برای بیدار ماندن. یكی از دلایل گرفتن جشن در این شب زاده شدن ایزدمهر است.»

این استاد پرآوازه زبان پارسی در این خصوص می‌گوید: «رومیان سالهای بسیار تولد مهر(خورشید) و شب چله را جشن می‌گرفتند و آن را آغاز سال می‌دانستند. حتی پس از گسترش دین مسیحیت باز كشیشان نتوانستند از گرفتن این جشن‌ها جلوگیری كنند و به ناچار شدند این شب را زادروز تولد عیسی معرفی كنند؛ و روز 25 دسامبر را به بهانه تولد عیسی جشن بگیرند، نه تولد ایزدمهر. هنگامی كه به آیین و مراسم مسیحیان در كریسمس نگاه می‌كنیم بسیاری از نشانه‌های ایرانی این مراسم را درمی‌‌یابیم. ایرانیان قدیم در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقره‌ای و طلایی می‌آراستند. بعدها مسیحیان درخت كاج را به تقلید از مهرپرستان و ایرانیان تزئین ‌كردند. یكی دیگر از وام‌گیری‌های مسیحیان از مهرپرستان، روز مقدس مسیحی یعنی یك‌شنبه است، Sunday به معنی روز خورشید یا مهر است كه روز مقدس مهرپرستان بود.»

یلدا، جشن مهرورزی و صلح و دوستی جهانی است که به صورت همگانی در خانواده‌های ایرانی و برخی دیگر از کشورها، از هر قشر و با هر دین و مذهب برگزار می‌شود. یلدا جشنی است که در آن مردمان به انتظار سپیده دم و دریافت گرمای خورشید تابان می‌نشینند و این گرمای زندگی بخش را که از طبیعت گرفته‌اند به همدیگر هدیه می دهند. نزدیک بودن زمان برپایی یا جشن میلاد عیسی مسیح ( 25 دسامبر ) و جشن یلدا ( 21 دسامبر ) و مشابهت سنت‌های این آیین‌های زیبا نشان از همدلی همه مردمان زمین با هر دین و آیین است. پس شناسایی این جشن کهنسال به عنوان میراث مشترک بشری ضمن این که می‌تواند آن را به همه ملت‌های جهان بهتر بشناساند، حفظ ارزش‌های جهانی نهفته در این جشن را ممکن می‌سازد و انتقال بهتر آن را به نسل‌های بعدی بشر فراهم خواهد آورد.

با سپاس از پرشیا دایجست

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *